آشتی عربی- عربی با موانع بسیاری روبهروست/ عربستان با راضی نگه داشتن آمریکا، کارت امارات و مصر را میسوزاند/ هدف آمریکا و اسرائیل برای تشکیل جبهه ضد ایرانی قطعا محقق نخواهد نشد
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۴۶۲۴۴
«فیصل عبدالساتر»، تحلیلگر سیاسی لبنان در تشریح تحرکات اخیر آمریکا و کویت برای حل بحران خلیجفارس و خیز عربستان سعودی برای مدیریت این همگرایی از طریق حل اختلافات موجود، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: بدون تردید فشارهای آمریکا برای برقراری صلح بین کشورهای حاشیه خلیجفارس و بازگشت قطر به دامن شورای خلیجفارس از اقدامهای «جرد کوشنر»، داماد و مشاور ارشد «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا در خاور میانه آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هدف آمریکا از اعمال فشار برای همگرایی عربی-عربی، تشکیل جبهه ضد ایران است
عبدالساتر افزود: هدف اصلی از این اعمال فشارها و اقدامهای کاملا مشخص است. آمریکا تلاش میکند از طریق کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس جبهه ضد ایران تشکیل دهد. بحران خلیجفارس که از سال ۲۰۱۶ آغاز شد، با اعمال تحریمهای کامل از سوی عربستان سعودی بر قطر و همبستگی کامل سه کشور دیگر امارات، بحرین و مصر با این تحریمها در اواسط سال ۲۰۱۷ تشدید شد. آمریکا میخواهد این همگرایی که وساطت و میانجیگری کویت در آن واضح است، تا پیش از کنار رفتن ترامپ از قدرت تحقق یابد. اما این آشتی تا این لحظه به نظر نمیرسد که بتواند اهداف مورد نظر آمریکا و عربستان را محقق کند، زیرا محافظهکاریها و علامت پرسشهای بسیاری درباره ماهیت این همگرایی وجود دارد.
مصر و امارات رویکرد محافظهکارانه اتخاذ کردهاند
وی در ادامه افزود: عربستان سعودی که با نفوذترین کشور در شورای همکاری خلیج فارس است، میخواهد با استجابت درخواست آمریکا اجازه ندهد قطر در جبهه ایران باقی بماند اما مطمئنا کشورهایی چون مصر و به ویژه امارات در این باره احتیاط نشان داده و رویکرد محافظهکارانه اتخاذ خواهند کرد، زیرا این موضوع میتواند برای مصر و امارات انگیزههای متفاوتی ایجاد کند. تمایل عربستان سعودی مشخص شد اما مصر و امارات اختلافات ریشهای در این معادله دارند حتی بحرین نیز یک طرف معادله قرار گرفته است هر چند که منامه تحت فرمان ریاض است اما ممکن است احتیاطهایی نیز در این زمینه داشته باشد. البته به طور کلی بحرین نمی تواند مهره اثرگذاری در این بازی باشد. اما به مصر و امارات باز می گردیم. این دو کشور دو جناح اصلی در ائتلافی هستند که عربستان آن را در جنگ علیه یمن در جبهه ضد ایران و مبارزه باز با اخوان المسلمین، علیه ترکیه و قطر رهبری میکند.
عربستان با راضی نگه داشتن آمریکا، کارت امارات و مصر را میسوزاند
عبدالساتر گفت: مصر و امارات هنوز واکنشی به موضوع آشتی عربی یا همان همگرایی سعودی- قطری نشان ندادهاند که دلیل آن میتواند صبر تا روشن شدن ماهیت خواستههای سعودی در این چارچوب یا مشخص شدن سرنوشت این همگرایی و خطوط کارکرد آن باشد. این موضوع همچنان برای طرفهای مرتبط با این پرونده مبهم است. آمریکا از این آشتی عربی چه میخواهد؟ پاسخ، تشکیل جبههای کامل و در خط مقدم علیه ایران است. عربستان سعودی چه میخواهد؟ راضی نگه داشتن آمریکا البته به قیمت سوزاندن دو کارت امارات و مصر. قطر از این حرکت به ظاهر صلحجویانه چه میخواهد؟ احتما رفع محاصره که مانع بزرگی در مسیر خطوط هوایی این کشور بوده است. البته این احتمال وجود دارد که قطر قادر به خروج از سیطره اخوانالمسلمین و ترکیه نباشد و به تبع، نمی تواند یکی از اعضای ائتلافی باشد که قرار است طبق این همگرایی علیه ایران تشکیل شود.
عربستان به تزریق حیات به شورای همکاری خلیج فارس دل خوش کرده است
این تحلیلگر لبنان ادامه داد: در اینجا نقش بارز کویت به عنوان واسطه و میانجی نمایان میشود. کویت که در هیچ زمانی مواضع سخت و تند علیه ایران نداشته است، آیا میپذیرد که آمریکا شورای همکاری خلیجفارس را به عنوان ابزاری برای تشکیل جبهه علیه ایران اتخاذ کند؟ این پرسشی است که به ذهن افکار عمومی متبادر میشود. درست است که «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان مدعی شد که هدف از این همگرایی عربی اتحاد منظومه کشورهای خلیجفارس برای مقابله با چالشها و تهدیدهایی است که شاید ایران در زمره آن قرار گیرد، اما کاملا بدیهی و مشخص است که عربستان به تزریق حیات به شورای همکاری خلیج فارس دل خوش کرده و در مقابل آن عناد و لجبازی آشکار امارات قرار دارد که ناظران احتمال میدهند تسلیم این شرطبندیها نشده و این توافق و همگرایی را برای خود ضروری نبیند به ویژه اینکه رسانههای امارات برای تبلیغ چنین توافقی تشویق نشده و دیدگاه تند خود علیه قطر را کاهش ندادهاند و این برخلاف عملکرد عربستان و قطر طی دو روز گذشته است که لحن خصمانه خود را علیه یکدیگر ملایم تر کردهاند.
آمریکا و عربستان هنوز به اهداف خود در بازی جدید خلیجفارس نرسیدهاند
وی گفت: در هر صورت چنانکه تا اینجای کار مشخص شده آمریکا هنوز به اهداف خود از بازی جدید در خلیجفارس نرسیده است. اوضاع بر وفق مراد عربستان هم پیش نرفته و نسبت به ایده اصلی سازماندهی اختلافات داخل شورا متزلزل مانده است. البته شاید ریاض گامهایی در این مسیر بردارد اما این بدان مفهوم نیست که همه مشکلات موجود حل خواهد شد.
هدف آمریکا و اسرائیل برای تشکیل ائتلاف و جبهه ضد ایرانی قطعا محقق نخواهد نشد
این تحلیلگر لبنانی تصریح کرد که در هر صورت باید به این موضوع اشاره کنیم که شاید نشست شورای همکاری خلیجفارس که قرار است ماه جاری میلادی برگزار شود، به یک آشتی موقتی و زودگذر دست یابد اما هدف آمریکا و اسرائیل برای تشکیل ائتلاف و جبهه ضد ایرانی قطعا محقق نخواهد نشد زیرا موضوع مرتبط به همکاری بین این کشورها و اسرائیل است.
وی تاکید کرد: دیپلماسی آمریکا و وساطت کویت از نو فعال خواهند شد تا به راهکار نهایی در این زمینه دست یابند. طبیعتا سختیها و مشکلات فراوانی وجود دارد و اهداف به آسانی محقق نخواهد شد. به تبع، منتظر میمانیم تا ببینیم تلاشها در لحظات آخر چه نتیجهای خواهد داد.
عبدالساتر افزود: اگر به ماهیت اختلافات موجود بین عربستان و قطر مراجعه کنیم، میبینیم که این اختلافات سطحی نبوده بلکه عمیق و ریشهای هستند. شاید در سطح کلی توافقی حاصل شود اما این بدان مفهوم نیست که امور به سمت رفع همه نقاط اختلاف موجود پیش خواهد رفت. همچنین باید منتظر باشیم و ببینیم که دولت جدید آمریکا به ریاست «جو بایدن» چگونه به پرونده کشورهای خلیجفارس فکر میکند. آیا این سیاست چنانکه ترامپ نیز عمل کرد، در راستای منافع عربستان و نیز تسلط و سیطره بر آن خواهد بود یا خیر.
آمریکا نمیتواند از عربستان اظهار بینیازی تام کند
تحلیلگر لبنانی تصریح کرد: البته بایدن پیشتر مواضع تندی را علیه ریاض اعلام کرده بود اما هنوز مشخص نیست که آیا این موضاع ادامه پیدا کرده یا تغییر خواهد یافت، زیرا آمریکا عربستان را متحد اصلی خود در منطقه میداند و طبیعتا نمیتواند اظهار بینیازی تام از آن کند.
وی در پایان افزود: به طور کلی همه این طرفها تلاش میکنند تا وحدت را به صف منظومه عربی خلیجفارس بازگردانند تا جبهه ضد ایرانی تشکیل دهند. البته آشتی مورد نظر سعودیها با موانع بسیاری برخورد خواهد کرد به ویژه روابط قطر با ایران و ترکیه میتواند هر نوع همگرایی را از هم فرو پاشد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: عربستان قطر کویت آشتی عربی عربی همگرایی عربی شورای همکاری خلیج فارس جبهه ضد ایرانی عربستان سعودی جبهه ضد ایران هم گرایی مصر و امارات محقق نخواهد تشکیل جبهه هدف آمریکا برای تشکیل علیه ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۴۶۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.